بسمه تعالی

ما اساتید بسیجی کانون بسیج اساتید شهرستان تربت جام نامه وقیحانه و فتنه انگیز آقای موسوی خوئینی ها که واقعا غیر منصفانه و نوعی فرار به جلوی این پدر معنوی جناح شکست خورده اصلاحات از ۴ دهه فعالیت سیاسی و نقش آفرینی مؤثر در هدایت جریان چپ سیاسی در کشور می باشد، را به شدت محکوم می نماییم و بدینوسیله به ایشان که شواهد و قرائن حاکی از آن است که خود سال‌ها در شیوه حکمرانی مسئولین بر کشور اثر مستقیم داشته و تعیین کننده خط مشی اجرایی در کشور بوده است و نیز به هواداران این خط فکری نخ نما شده یادآور می شویم چگونه شما تمامی مشکلات و بلاهایی که خود و دوستان هم حزب و گروهتان به مردم مظلوم این دیار تحمیل کرده‌اند را به کلیت نظام و رهبری نسبت می‌دهید! آیا مردمی که با حضور چند ده میلیونی خود بر وفاداری و اعتقاد راسخ خویش به اسلام و انقلاب و نظام و مخصوصاً رهبر معظم انقلاب از همه طیف‌ها در تشییع پیکر سردارشهید حاج قاسم سلیمانی تاکید ورزیده‌اند، نسبت به اسلام و نظام و انقلاب بی‌اعتقاد و بی اعتماد شده اند یا نسبت به عملکرد برخی از مسئولان نظام؟! کدام مدیریت کلان مورد نظر شماست؟! کدامیک از مسئولان نظام صدها وعده دروغ به مردم داده‌اند که حتی به یکی از آنها نیز عمل نکرده‌اند؟!

آیا اکنون که با بیانیه گام دوم رهبر فرزانه انقلاب جان تازه ای گرفته ایم و چهل سال دوم انقلاب را با قدرت شروع کرده ایم و در دنیا به یک ابرقدرت تبدیل شده ایم که بدون نظر ما ابر قدرتهای شرق  و غرب حداقل در منطقه خاور میانه هیچ غلطی نمی توانند بکنند (چه در سوریه چه در عراق و چه در یمن و لبنان و...) و در حال مبارزه جدی با مفاسد اقتصادی، تشکیل مجلس انقلابی و اقداماتی نظیر فروش بنزین به ونزوئلا، برقراری روابط تجاری با برخی از همسایگان، تکیه بر ظرفیت‌ها و امکانات داخلی و... هستیم، در این حال و هوا سخن از«شرایط نامطلوبی که باید تغییر کند» چه مفهومی دارد و آیا این حرف تکرار آرزوهای دشمنان نیست؟ آیا کف زدن و استقبال گسترده رسانه های دشمنان از این نامه برای شما معنی دار نیست؟ تا جاییکه حتی برخی از هم حزبی‌های بسیار نزدیک شما از تهیه و انتشار این نامه و مخصوصاً از اینکه نامه شما بازگوکننده آرزوهای آمریکاست، به‌شدت ابراز نگرانی کرده و این نامه را آخرین میخ به تابوت اصلاحات دانسته اند.

آیا شایسته است شما نیز مانند اعضای نهضت آزادی که در سی سال قبل در سال 69 چنین نامه سرگشاده ای به رهبری نوشتند و گفتند " اکنون کشور عزیز ما در بن بست و بحرانی از سختی و ناخشنودی دست و پا می زند .... ملک و ملت ما به لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی رسیده است"، شما نیز با سیاه نمایی، مقام عظمای ولایت فقیه را آماج کینه های دیرینه خود قرار دهید؟  

آنها نیز معتقد بودند فارغ از زندگی دینی فردی،  با "دانسته‌هایی از مبادی غیرمتعارف" نمی توان حکمرانی درستی داشت. منظور آنها از دانسته هایی از مبادی غیر متعارف، ایمان به محاسباتی در عالم بود که حقایقی مثل خدا و قرآن و نبوت و امامت را هم در بر می گرفت. و البته بر همین مبنا هم بود که ؛ امضا کنندگان نامه اردیبهشت 69 ، یازده سال قبل از آن، در اعتراض به تسخیر لانه جاسوسی از دولت استعفا دادند و حاضر به ادامه همراهی با امام راحل (ره) نشدند.

این در حالی است که در این سی سال،  جمهوری اسلامی توانسته است از مملکتی که به گواهی مهندس بازرگان و یارانش در" بن بست" و در " لبه پرتگاه وحشتناک ویرانی و نابودی " بوده است ؛ کشوری بسازد که در برخی صنایع و فناوری های مهم دنیای امروز از هوا فضا و هسته ای گرفته تا زیست فناوری و سلول های بنیادی تا نانوتکنولوژی و صنایع موشکی و پهپادی و ... جزو هشت یا پنج یا سه کشور اول جهان است و در چالش های منطقه ای،  آمریکا را با 7000 میلیارد دلار هزینه در غرب آسیا  از سوریه بیرون انداخته ،در یمن ناکام گذاشته،در لبنان به زوزه واداشته، در عراق رسما محکوم به خروج کرده و در ماجرای اسرائیل  از جنگ ۳۳ روزه به جنگ  ۲۲ روزه و جنگ ۸ روزه کشانده است.

و در داخل نیز حدودا بیست و پنج انتخابات سراسری با صدها میلیون رای برگزار کرده که متوسط مشارکت در آنها از بسیاری کشورهای اروپایی و آمریکایی بیشتر بوده و  دهها هزار روستا ؛ در ایران از جاده یا برق یا گاز یا همه اینها  برخوردار شده و میلیون ها جوان ایرانی از تحصیلات عالی  با کیفیت بالاتر از همه کشورهای منطقه و در موارد زیادی قابل رقابت با جوامع صنعتی غرب،برخوردار شده اند که  فقط بخشی از آنها اکنون بیش از ۴۰۰۰ شرکت دانش بنیان را اداره می کنند که یک قلم از موفقیتشان صادرات لوازم درمانی و پزشکی در بحران کرونا به آلمان و ساخت پتروپالایشگاه ستاره خلیج فارس و صدور بنزین تولیدی آن به امریکای لاتین است. و در مقابل این روزها بیش از هر دوره دیگری شاهد شکوفایی و کارامدی و حقوق بشر و عدالت غربی در خیابان های آمریکا هستیم همان تمدن سکولاری که به جای مبادی نامتعارف؛ دانسته هایش را از مبادی متعارف می گیرد.

ضمنا تفاوت نامه آقای خوئینی‌ها با نامه مرحوم بازرگانِ منزوی و بی مسئولیت ، در آن جاست که ایشان در زمانی این نامه را منتشر کرده است که رفقا و مریدانش لااقل در دو قوه کشور سکان دار بوده و هستند.

آیا محسن حججی ها و سردار سلیمانیها به اندازه شما بصیرت نداشتند که طبق "دانسته هایی از آن مبادی که برای دوستان غربزده و سکولار شما نامتعارف است  " نمی شود جان خود را فدا کرد تا شما امنیت داشته باشید با امامشان به زبان طعن سخن بگویید. امامی که به گفته امام اول انقلاب، خورشید انقلاب است. رهبری عزیز ما همان شخصیت برجسته‌ای است که طی این سه دهه پوزه دشمنان کشور را به خاک مالیده و از جان و مال و ناموس مردم حفاظت کرده است، شخصیتی که حتی دشمنان تابلودار هم علی‌رغم کینه‌های دیرینه نمی‌توانند توانمندی و ده‌ها خصوصیت برجسته و بی‌نظیر ایشان را نادیده بگیرند.

چرا  باغیان انقلاب، هرگاه ملت در آستانه جمع بندی های بزرگ قرار گرفته و موقعیت مکاران و ساده لوحان در خطر افتاده و غیر قابل دوام بودن وضعشان آشکار شده به تکاپو افتاده اند تا برای کشور " لبه پرتگاه"  خیالی بسازند.

سیزده سال بعد از نامه اردیبهشتی نهضت آزادی؛  هم نوشتن نامه اردیبهشتی دیگری برای جهنم خواندن ایران بر دوش گروه دیگری ار مجلس ششم افتاد. "لبه پرتگاه" نهضت آزادی و "فرصت اندک "مجلس ششم و "اوضاع غیر قابل دوام" شما ؛ همگی از یک جنس است.هم نهضت آزادی در لبه پرتگاه بود ، هم مجلس ششم فرصت اندکی داشت و هم اوضاع شما غیر قابل دوام است و البته هر سه ترجیح دادید فرافکنی کنید. خود را مساوی "جمهوری اسلامی" گرفتید و به برکت جمهوری اسلامی ، فرجام پیش بینی های مدعیان؛ از بازرگان و بنی صدر تا منتظری و خوئینی ها همیشه پیش روست. نامه‌هایتان دیگر تَکراری شده است و حنایتان دیگر رنگی ندارد چون هر وقت از چشم ملت می‌افتید نامه نوشتن‌تان گل می‌کند. البته ما در مواجهه با شما و جریان‌تان ، دیگر عادت کرده‌ایم به چرخش‌های ۱۸۰ درجه ای.عادت کرده ایم که رفقای بالای دیوارتان  را در حال لیس زدن چکمه‌های بوش و ترامپ ببینیم، عادت کرده‌ایم که پرشورترین عدالتخواهان جنگ فقر و غنایتان در جکوزی برج هایشان، غمخواری‌ برای ملت را توییت کنند. اما نامه اخیر، برگ برنده شما در ربودن گوی سبقت از چرخش‌های ۱۸۰ درجه ای رفقا و  دست پروردگانتان است. آقای خوئینی ها ! از جمهوریت کینه دارید چرا به ولایت سنگ می زنید؟ جمهوریت ؛ اوضاع را برایتان غیر قابل دوام کرده است؟ برائت را که فروختید و به جایش دوستانتان در  ولایت شیطان بزرگ، ذوب، بلکه بخار شدند. حالا وحدت را آماج کرده اید؟ ستون خیمه را می خواهید بزنید که مبادا جمهوریت؛ اوضاع غیر قابل دوامتان را به رخ شیطان بزرگ بکشد؟ پس منتظر باشید  که انشاء الله در انتخابات ریاست جمهوری آینده به یاری خدا و همت و غیرت و آگاهی همین مردم یک  تو دهنی دیگر خواهید خوردید، هم از مردم و هم از رهبری.

در پایان باید عرض کنیم شما نگرانیتان از گرانی و تورم خود ساخته نیست بلکه از خود مردم است، از آگاهی و غیرت و ولایتمداری مردم است. به کوری چشم امثال شما این بیداری و وحدت ملت و اطاعت از ولی امرشان تمرینی است برای زمینه سازی ظهور آقا و مولایمان صاحب الزمان (عج).

والسلام علی من اتبع الهدی

  18 تیر 1399

کانون بسیج اساتید شهرستان تربت جام

.