عوامل مؤثر بر کم رنگ شدن گویش مشهدی و پیامد‌های آن

استان خراسان رضوی
گفتگو با دکتر غلامرضا حسنی مسئول اندیشکده جمعیت بسیج اساتید استان:

عوامل مؤثر بر کم رنگ شدن گویش مشهدی و پیامد‌های آن

گویش مشهدی اصالت است. عنصر اصیل شهرمان است. به اندازه همان بنا‌های تاریخی ارزشمند است. آدم باید به گویش خود تعصب داشته باشد و این تعصب مثبت است، چنان که اصفهانی‌ها دارند.

کمرنگ شدن گویش بر اثر مهاجرت بیرویه به مشهد

به گزارش روابط عمومی بسیج اساتید خراسان رضوی در گفتگوی دکتر غلامرضا حسنی مسئول اندیشکده جمعیت بسیج اساتید خراسان رضوی با خبرگزاری شهرآرانیوز:

بقای یک گویش به انتقال بیننسلی آن وابسته است. این را غلامرضا حسنی می‌گوید و ادامه می‌دهد: «منظور این است که اعضای خانواده در جمع خود و در جامعه از آن گویش استفاده کنند. اگر گویش‌ها در روستا‌ها بقای بیشتری دارند دقیقا به همین دلیل است. مراوده‌ها در بافت روستا با گویش خاص خود هر روز دارد تکرار می‌شود. به عبارت دیگر، روستا بافتی یکدست دارد و ترکیبی از افراد مهاجر با گویش‌های متفاوت نیست.

یکی از عوامل مهمی که کمرنگ شدن گویش مشهدی بهشدت تحتتأثیر آن است؛ جریان مهاجرتهاست. پس ما با یک مسئله ریشه‌ای روبهرو هستیم. در مشهد کنونی، ۷۰ درصد ساکنان، یا مهاجرت بیننسلی داشتهاند یا از مهاجران سال‌های اخیر بودهاند. در شهر مهاجرپذیر دیگری، چون تهران هم اوضاع به همین شکل است و گویشاصیل تهرانی ضعیف شده، اما در شهری، چون اصفهان که عامل مهاجرت در آن پررنگ نیست چنین اتفاقی را کمتر می‌بینیم.

مشهد هویت چندگانه‌ای از افغانستانیها، آذریها، بلوچ‌ها و... پیدا کرده و به علت همین چندگانگی، نتوانسته گویش خود را حفظ کند.» او همچنین اضافه می‌کند: «تغییر بافت شهری را نیز نباید نادیده بگیریم، چون باعث تغییرات زیادی در ارزش‌ها و هنجار‌ها می‌شود. به ساختوساز‌های شهری نگاه کنید. قدیم، ساکنان یک محله برای سال‌ها در همان محله زندگی می‌کردند، اما اکنون نسل‌ها بهتدریج از خانه پدری جدا و به اصطلاح نومکان شدهاند. درنتیجه آن انتقال بیننسلی نیز اتفاق نمی‌افتد.»

رسانه‌ها هم می‌توانند تقویتکننده باشند هم تضعیفکننده.

اما آیا مهاجرت تنها عاملی است که نقش گویش مشهدی را در مراودات روزمره ما کم کرده است؟ پاسخ قطعا منفی است. حسنی رسانه‌ها را یک فاعل دیگر می‌داند: «گویش محلی به وسیله رسانه‌های محلی تقویت نمی‌شود. درواقع رسانهها، هم می‌توانند نقش مثبت داشته باشند و تقویتکننده ظاهر شوند، هم می‌توانند اثرات منفی برجای بگذارند و تضعیفکننده باشند.»

در گپوگفت‌هایی که برای همین بحث به صورت میدانی انجام دادیم، بخش درخورتوجهی از مصاحبهشوندگان جایگاه تثبیتشده ذهنی خود درباره گویش مشهدی را به برنامه‌ها و سریال‌های طنز صداوسیما و همچنین ویدئوکلیپ‌های فکاهی شبکه‌های اجتماعی مرتبط دانستند و در وهله اول خواسته و ناخواسته از آن یاد کردند.

نقش آموزش و پرورش در نابودی گویش‌ها

استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد در ادامه صحبت‌های خود می‌گوید: «البته نباید فراموش کرد که زبان واحد فارسی را نظام آموزشی ایجاد کرده است. بخشی از گویش‌ها تحتتأثیر آموزش و پرورش عمومی از بین می‌رود، چون طبیعتا نمی‌شود با گویش‌های مختلف تدریس کرد. آموزشوپرورش در اصل زبان روان فارسی را آموزش می‌دهد. معلم‌ها نیز با لهجه تدریس نمی‌کنند. فرزندان ما از کودکی با حضور در مهدکودک‌ها با همین گویش فارسی سلیس است که آشنا می‌شوند؛ بنابراین گویش محلی در مدارس تقویت نمی‌شود.

اما در مشهد، دوباره این عامل تحتتأثیر همان موضوع مهاجرت قرار می‌گیرد. بسیاری از آموزگاران از مناطق دیگر به مشهد مهاجرت کردهاند. آمار دقیقی از تأثیر جمعیت مهاجر بر گویش مورد استفاده نداریم، بااینحال می‌دانیم در آغاز که مشهد مهاجران زیادی نداشت، افراد مهاجر سعی می‌کردند با زبان شهر مقصد صحبت کنند، اما با گذر زمان و مهاجرت بیشتر، این قضیه معکوس شد.»

حداقل کار‌های نمادین انجام بدهیم!

آموزشوپرورش چگونه می‌تواند در ماندگار کردن گویش‌های محلی ایفای نقش کند؟ آیا باید و نبایدی در اینباره وجود دارد؟ حسنی می‌گوید: «نه. نکته مهم این است که جایگاه و اهمیت گویش محلی را گوشزد کنیم. اگر حفظ آن در شهر‌ها سخت است، حداقل به صورت نمادین و بهعنوان یک ویژگی فرهنگی، باید در مدارس به آن توجه شود. به عنوان مثال، با برگزاری برنامه‌ها یا کلاس‌هایی خاص که مشهدی‌های اصیل آن را اداره می‌کنند، می‌توان از اصالت و ویژگی‌های شهر مشهد گفت، آن هم با گویش مشهدی و نه لزوما به وسیله کسی که تحصیلات عالیه دارد. همه این‌ها راهکار است. ممکن است صددرصد پاسخدهی نداشته باشد، اما گویش را از منظر فرهنگی حفظ می‌کند.»

نسبت مستقیم احساس تعلق به شهر و کاربرد گویش محلی

به نظر می‌رسد مشهدی‌هایی که احساس تعلق بیشتری به شهرشان در وجود خود حس می‌کنند، از گویش مشهدی در مراودات خود بیشتر استفاده می‌کنند. حسنی درمیان معتقد است وقتی احساس تعلق به شهر پررنگ می‌شود، استفاده از گویش محلی نیز بیشتر می‌شود و در نتیجه بقای آن نیز بیشتر خواهد شد.

حال سؤال اینجاست که این تعلق را چه کسی باید ایجاد کند؟ مسئولان شهری؟ خانواده؟ و آیا صحیح است که بار این ایجاد حستعلق را فقط روی دوش یک جبهه گذاشت؟ نگاه جامعهشناسی می‌گوید امروزه ما باید نگرش سیستمی داشته باشیم: «اینگونه نیست که بگوییم اگر صداوسیما یا آموزشوپرورش یا هر نهاد دیگری فلان کار را انجام بدهد مشکل رفع می‌شود. انسجامِ سیستمی است که در حفظ فرهنگ محلی و شهری تأثیر دارد.»

حفظ گویش مشهدی باید برای مدیریت شهری مسئله باشد

این استادیار علوم اجتماعی صحبت‌های خود را چنین ادامه می‌دهد: «البته اگر ما به دنبال این باشیم که گویش محلی شهر خود را حفظ کنیم، باید در مدیریت شهری این مسئله را ببینیم، درواقع به عنوان یک حق شهروندی باید آن را ببینیم. مثل خیلی چیز‌های دیگر، مثل بنا‌های تاریخی‌ای که داریم و باید برای حفظ آن‌ها تلاش کنیم، اما تخریبشان می‌کنیم.

سازوکاری که در اطراف حرم اتفاق افتاده است، به لحاظ حفظ بنا‌ها و آثار تاریخی اطراف حرم، فاجعه محسوب می‌شود. وقتی محلات اصیل مشهد از بین می‌رود و ساختمان‌های مدرن غولپیکر جای آن‌ها را می‌گیرد، چگونه توقع داریم گویش محلی ما در این ساختمان‌های مدرن حفظ شود؟ بنابراین نگاه غیرسیستمی مقطعی، به تخریب فرهنگ و گویش مشهدی می‌انجامد.

گویش مشهدی اصالت است. عنصر اصیل شهرمان است. به اندازه همان بنا‌های تاریخی ارزشمند است. آدم باید به گویش خود تعصب داشته باشد و این تعصب مثبت است، چنانکه اصفهانی‌ها دارند. آن‌ها درواقع فرهنگ و واژگان خود را حفظ می‌کنند. بسیاری از واژگان مشهدی اکنون دیگر مصطلح نیستند. ما مدرنیته را وارد کردیم، اما خودمان مدرن نشدیم. ما را مدرن کردند. فرهنگ اگر از درون خودش تغییر ایجاد کند کمتر آسیب می‌بیند و اتفاقاتی، چون از بین رفتن گویش‌ها رخ نمی‌دهد.»

 

امروز افتخار به ایرانی بودن تضعیف شده است

ضد ارزش شدن گویش و به سخره گرفتن آن نیز از عواملی است که حسنی در زوال گویش مشهدی دخیل می‌داند. او از یک تهاجم فرهنگی صحبت می‌کند: «پای یک تهاجم فرهنگی در میان است و این تهاجم ابعاد مختلفی دارد. مسئله این است که امروز افتخار به ایرانی بودن تضعیف شده است. در صورتی که ما ایرانی‌ها خانوادهمحوریم و هرگز نباید ارزش‌های مادری و خانوادگی خود را به دست فراموشی بسپاریم.

در جامعه امروز یادگیری زبان انگلیسی برای بسیاری از افراد افتخار محسوب می‌شود، اما صحبت کردن به زبان فارسی چطور؟ اصلا آیا آن محتوا‌های انگلیسیزبان برای شما بوستان و گلستان را تعریف می‌کند؟ یا می‌تواند ارزش‌های شاهنامه را به شما آموزشدهد؟ طبیعتا آن‌ها روی ارزش‌های غرب مانور می‌دهند. بنابراین، همزمان با زبان، شما ارزش‌های دیگری را هم جذب می‌کنید که باعث تضعیف فرهنگ عمومی و محلی می‌شود. این البته اتفاقی است که برای همه کشور‌های در حال توسعه رخ می‌دهد که ما نیز جزو آن هستیم. گویش‌ها هم به همین شکل تضعیف می‌شوند.»

زوال یک گویش، زوال زبان فارسی ماست

صحبت فقط از یک گویش محدود به منطقه خاصی از کشور نیست. این کارشناس می‌گوید از بینرفتن گویش‌ها به منزله یک عنصر فرهنگی مهم، در قدم بعدی، اصل زبان فارسی ما را تهدید می‌کند که یک تهدید بزرگ و جدی است: «واقعیت این است که زبان فارسی ما است که در معرض خطری جدی قرار دارد و رو به تضعیف است. شما می‌توانید متنی از کتاب «شاهنامه» را به راحتی بخوانید؟ نباید فراموش کنیم که اصالت و فرهنگ ما را زبان ما حفظ می‌کند. اگر زبانما از بین برود، فرهنگمان هم از بین می‌رود.

به همین منوال، گویش مشهدی هم اگر نابود شود، این اتفاق مثل یک دومینوی فرهنگی مخرب، بسیاری دیگر از عناصر فرهنگیمان را نیز نابود می‌کند. تصور کنید همه به یک شکل صحبت می‌کنند. دیگر تنوعی نمی‌ماند و وقتی این تنوع از بین برود زیباییباقی نمی‌ماند. اصلا یکی از دلایل زیبایی ایران وجود گویش‌های مختلف در آن است.

این غنای فرهنگی ما را نشان می‌دهد. دور شدن از گویش‌ها یعنی داریم غنای فرهنگیمان را تضعیف می‌کنیم. یکی از دلایل اینکه چنین دغدغه‌ای رو به ضعیف شدن می‌رود این است که ما اصلا آن را مسئله نمی‌دانیم. سطحینگری باعث تضعیف عناصر فرهنگی می‌شود.»

مهاجرت باید هدایتشده باشد

بخش پایانی صحبت‌های این جامعهشناس حول این موضوع می‌چرخد که مهاجرت‌ها اگر مهاجرت‌های هدایتشده‌ای باشد بد نیست. او می‌گوید: «مهاجرتی که ما با آن روبهرو هستیم غیرمدیریتشده است که به آن مهاجرت بیرویه می‌گوییم. در کشور‌های اروپایی اینگونه نیست. آن‌ها مهاجران را الک می‌کنند. از زبانت می‌پرسند و از تخصصت و بودجه مالیات.

اولین کاری هم که می‌کنند این است که تو را می‌فرستند تا زبان یاد بگیری و تا شما زبان یاد نگیری اصلا شهروند به حساب نمی‌آیی. این مهاجرت کنترلشده بهشدت برای آن‌ها مفید است. حالا باید از خودمان بپرسیم آیا کسانی که به مشهد آمدهاند در فرهنگ این شهر ادغام شدهاند یا فرهنگ خود را بر مشهد تحمیل کردهاند؟ آیا در ابعاد اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و... ادغامی صورت گرفته است به نحوی که فرد گویش و فرهنگ پیشین خود را کنار بگذارد و گویش شما را تمرین کند؟»

 

افزودن دیدگاه جدید

About text formats

Restricted HTML

  • تگ‌های HTML مجاز: <a href hreflang> <em> <strong> <cite> <blockquote cite> <code> <ul type> <ol start type> <li> <dl> <dt> <dd> <h2 id> <h3 id> <h4 id> <h5 id> <h6 id>
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.